پیش نوشت: آنچه در زیر میآید متن پیاده شده یکی از سخنرانیهای با ارزش سردار شهید مهدی باکری است که ظاهراً در جمع خانوادههای معظم شهدا در تبریز ایراد شده است. شهید باکری در این سخنرانی ابتدا به ارزشهای زندگی طاغوتی اشاره کرده و مصادیق آنرا بر شمردهاند سپس به تشریح زندگی مورد نظر اسلام و با فضیلتترین نوع آن که در نظر ایشان زندگی توأم با جهاد است پرداخته و زندگی رسول اکرم (ص) را بعنوان مثال بارز این نوع زندگی مورد توجه قرار دادهاند. ایشان در مزمت زندگی طاغوتی و ذکر فضیت زندگی توأم با جهاد استنادهای زیبایی به قرآن کریم و روایات و نیز گوشهای از بیانات امام خمینی (ره) نمودهاند که جالب توجه است. این سخنرانی به زبان آذری ایراد شده که در برگرداندن آن به فارسی نهایت دقت در حفظ امانت شده است. بعلت طولانی بودن متن، این سخنرانی در دو قسمت تقدیم علاقمندان میشود. متن این سخنرانی و چند سخنرانی دیگر که در آینده تقدیم علاقمندان شهید باکری خواهد شد برای اولین بار انتشار مییابد. استفاده از مطالب این سخنرانیها با ذکر منبع بلامانع است.
***
بسم الله الرحمن الرحیم. السلام علیک یا ابا عبد الله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی الیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین. درود و سلام بر پیشگاه مقدس ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و نایب برحقش امام امت و درود و سلام به روان پاک شهدای اسلام و خانوادههای معظم شهدا و مفقودین و اسرا و درود و سلام بر امت حزبالله و مقاوم ایران بالخصوص آذربایجانشرقی و تبریز. البته هم وقت کم است و هم در خدمت علمای بزرگوار و حضار محترم، شاید من آن اندازه، هم لیاقت و هم بیان برای گفتن مطالب نداشته باشم ولی بخاطر عرض سلام خدمت اهالی محترم و حضار گرامی ان شاء الله [یکی دو کلمه نا مفهوم] ...چند مطلبی هست که به حضورتان عرض میکنم.
در وهله اول... البته نه اینکه در من این شایستگی باشد برای تشکر، اما به نمایندگی از رزمندگان که اولاد خودتان هستند، بخاطر زحماتی که این امت در بخشی از ایران اسلامی در رابطه با جنگ، چه با جان چه با مال کشیدهاند تشکر میکنم. قطعاً اجر بزرگش نزد خداست و خداوند متعال است که جزا و پاداش خواهد داد. من خیلی فشرده چند کلمهای در رابطه با نحوه زندگی کردن از دیدگاه مکتب اسلام و همچنین از دیدگاه فرهنگ طاغوتی و بعد مطلبی در رابطه با آینده جنگ و آخرین قسمت هم در رابطه با آفات پیروزی نهایی عرض میکنم. خلاصهای عرض میکنم در رابطه با فرهنگ طاغوت و زندگی کردن طاغوتی که مبتنی بر ارزشهای طاغوتی است. البته با پیروزی انقلاب اسلامی میرود که این فرهنگ نابود و ریشه کن شود از جامعه. ولی خب متأسفانه مقداری هست هنوز و به چشم میخورد. در این دیدگاه، افرادی که دچار دیدگاه زندگی طاغوتی هستند بینششان اینطور است که تماماً متوجه دنیا هستند و تلاشهایشان قسمتی در رابطه با جمع آوری مال و حرص زدن است، جمع آوری مال حتی از راههای نامشروع. این تلاشها عدهایشان در رابطه با تهیه زمین و ساختمان و ماشین و امثال اینهاست. عدهای دنبال مقام و ریاست و خلاصه در قسمتی آقا و رئیس شدن هستند و عدهای هم دنبال تفریح و خوشگذرانی و گردشگاه و مجالس عیش و نوش و اینها هستند. عدهای اولادشان را دوست دارند بخاطر اینکه اینها را بزرگ کنند و اگر دختر است شوهر بدهند و اگر پسر است برایش زن بگیرند و فقط زندگی و خوشگذرانی اینها را ببینند. علاقمند هستند به این و اینکه شاهد خور و خواب و استراحت و راحتی و آسایش دنیوی اینها باشند. عدهای دنبال کسب اعتبار و وجهه از اینکه دیگران بگویند بله فلان شخص فلان قدر پول و مال دارد و صاحب فلان املاک و تجارتخانه و امثال اینهاست و خدای نکرده عدهای هم در لباس مذهباند ولی از این مذهبی بودن دنبال کسب اعتبار برای خود هستند. بصورت خیلی خلاصه اینها دیدگاههایی است که افراد متوجه به دنیا و انسانهایی که فقط دنیا را میبینند دچار آن و این قسم علایق دنیویاند.
در قرآن کریم خداوند متعال مثال دیدگاه این انسانها را اینگونه بیان کرده که این افراد، آنهایی که این دیدگاه را دارند، مَثل زندگانی دنیاییشان مثل آن بارانی است که از آسمان فرود میآید تا بواسطه این باران گیاهان و روییدنیهایی برای استفاده حیوانات و انسان بروید. ولی این انسانها، این آراستگی و زیبایی را و سبزی و خرمیای که این علفها و گیاهان و صحرا پیدا میکنند میبینند و تا آن اندازه مبهوت این آراستگیها میشوند که خود را صاحب و قادر و متصرف اینها میبینند. و خداوند میفرماید که در اینحال ناگهان امر خدا میرسد و تمام این روییدنیها خشک میشود انگار که دیروز هیچ روییدنیای وجود نداشته و اینچنین است که خداوند آیاتش را روشن برای اهل فکر بیان میکند. یعنی آنهایی که دچار این دیدگاه انحرافی هستند و با این دیدگاه به دنیا نگاه میکنند و زندگی میکنند، عمرشان، مالشان، اولادشان، تمام آن چیزهایی که ظواهر دنیوی است و ما میبینیم، یک نوع آراستگی است که در چشم اینها جلوه میکند و آنها آنقدر خودشان را دلبسته و متصرف و صاحب اینها میبینند که از آفریننده اینها غافل میشوند. و چقدر افرادی که مغرور جوانی خود هستند و عاشق جوانی خود، اما زمانی میرسد که پیر میشوند و اموالشان هم همچنین، چقدر مال که جمع نمیکنند و خزائن را پر نمیکنند اما وقت مرگ جز کفن هیچ چیز با خود نمیتوانند ببرند. و تمام اینها، تمام این علایق دنیوی، خداوند میفرماید عین آن آراستگی زمین است. چقدر اینها کوته فکر و ظاهربین هستند و فکر میکنند آنچه را که با چشم میبینند همه چیز فقط همان است که میبینند. و خداوند میفرماید من اینها را بیان میکنم برای اهل فکر، برای آنها که تفکر میکنند. این زندگی که متأسفانه امروز هم در جامعه ما و در برخی اقشار دیده میشود و افرادی مبتلا به این نوع زندگی هستند، این فرهنگی است که از طاغوت بجا مانده و نوعی زندگی دنیوی است که از جانب آنها دیکته میشود و انسانها را میکشد به آن سمت.
ولی از دیدگاه اسلام، بهترین یا یکی از بهترین نوع زندگیها، آن است که انسان در آن تماماً دنبال جلب رضایت خداوند متعال است و در فکر سعادت دنیوی و اخروی خود است. و آن نوع زندگی که خیلی پسندیده و دارای فضیلت است، زندگیای است که توام با جهاد در راه خداوند متعال است. من فقط در رابطه با ارزش و فضیلت زندگیای که در اسلام ترسیم شده و اسلام آنرا نشان میدهد به مسلمانها، به مؤمنین، که آن زندگی همراه با جهاد است در راه خدا، صحبت میکنم. زندگی پیامبر اکرم (ص) که در سراسر زندگی خود... من البته جهاد را از بعد "نظامی" عرض میکنم و بُعد "جهاد با نفس" در جای خود است. از ماه هفتم هجرت، یعنی هفت ماه بعد از اینکه از مکه هجرت کردند به مدینه، تا سال دهم هجرت که بالغ بر ۱۱۳ ماه است پیامبر گرامی اسلام (ص) جمعاً ۷۴ عملیات جنگی داشت. ۷۴ عملیات در مدت ۱۱۳ ماه که در ۲۷ عملیات شخصاً خود پیامبر گرامی (ص) شرکت داشتند و در ۴۷ مورد جنگ هم فرماندهانی تعیین کرده و فرستادهاند. جنگهای زمان پیامبر (ص) بخاطر کمبود وسایل و هم نوع جنگهای آن زمان که مدتها طول میکشید و با کلی مشقات همراه بود... قطعاً از تاریخ اسلام مطلع هستید، گاه بود که یک خرما را چند نفر در دهان میچرخاندند و با نیروی آن میجنگیدند و یا از نظر ادوات و اسب و شتر که لازم بود برای جنگهایشان چقدر در مضیقه بودند، با اینحال این ۷۴ عملیات نظامی در مدت ۱۱۳ ماه انجام شده که گاهاً هر کدام بالغ بر یک ماه طول میکشید و این عملیاتها پشت سر هم بودند. مثلاً فتح مکه که تمام شد، به جنگ "حُنین" رفتند بدون اینکه برگردند به مدینه. یعنی عملیاتهای پشت سر هم. ببینید که زندگی پیامبر گرامی (ص) که پیامبر اسلام بود چطور توأم بود با جهاد و جنگ در راه خدا آنهم با این فشردگی. اگر تقسیم کنیم این ۱۱۳ را بر ۷۴، در هر یکماه و خردهای یک عملیات انجام دادهاند آنهم با چه مشقات و سختیهایی.
و اما اگر خیلی خلاصهوار توجه کنیم در قرآن، میبینیم مایی که در این دنیا هستیم و همینطور افرادی که مثال زدم که دنبال مقام و پول و ساختمان مناسب و اولاد و نمیدانم آسودگی و راحتی هستند و به تمام اینها فقط از دیدگاه دنیوی نگاه میکنند، تمام اینها، اگر بزرگترین مقام را بخواهیم، سعادت و خوشبختی دو دنیا را بخواهیم، رضایت خداوندی را اگر بخواهیم جلب کنیم و بهشت دائمی را اگر بخواهم بدست بیاوریم، نعمتهای دائمی با آسودگی از خداومند متعال بگیریم، پاداش بزرگ و خیر و فلاحت بدست بیاوریم و معاملهای کنیم که در این معامله خریدار خداوند متعال باشد، دوستی و محبت خدا را جلب کنیم و تجارتی کنیم با خداوند متعال که در آن تمام گناهانمان بخشیده شود، همه اینها را که من خیلی خلاصه گفتم، ببینید در آیات قرآن کریم چگونه بیان شده. بسم الله الرحمن الرحیم. "الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عند الله و اولئک هم الفائزون یبشرهم ربهم برحمة منه و رضوان و جنات لهم فیها نعیم مقیم خالدین فیها ابدا ان الله عنده اجر عظیم". خداوند میفرماید آنهایی که هجرت میکنند و جها میکنند در راه خدا با مالشان و جانشان، اعظم درجة عند الله. آنهایی که مقام طلبند و ریاست طلبند و دنبال درجه بزرگ هستند در این دنیا بدانند که خداوند متعال بزرگترین درجه را نزد خود و رستگار شدن و بشارت به رحمت و رضوان الهی و جنت و نعمت ابدی را خداوند متعال مخصوص آنهایی قرار داده که هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم. و یا "ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة". خداوند متعال میفرماید من خودم مشتری هستم. این چقدر... اصلاً قابل تصور نیست با این ذهنها و فکرهای محدود ما که چه زندگی و عمل با عظمتی است که خداوند متعال خودش مشتری و خریدار است عمل انسان را. چطور؟ اینطور که جهاد کند با مالش و جانش. و یا باز میفرماید اگر میخواهیم تجارتی بکنیم که تمام گناهانمان بخشیده شود و پاک بشویم از تمام گناهانمان خداوند متعال میفرماید من دعوت میکنم شما را، دلالت میکنم به تجارتی که شما را از عذاب علیم برهاند. و این چیست؟ "تؤمنون بالله و رسوله و جهاد فی سبیل الله" تجارتی است که شما را از عذاب علیم میرهاند. و یا بشارت میدهد به بخشیده شدن تمام گناهان و وارد جنت شدن. آنهایی که به دنبال آسودگی و رفاه این دنیا هستند، آسودگی و راحت این دنیا و آخرت را میطلبند خداوند به آنها مژده میدهد.
و باز یک نمونه از این نوع زندگی - زندگی توام با جهاد - و فضیلت آن است حدیثی است از "بحارالانوار" که از حضرت علی علیه السلام نقل میشود که در جنگ "ذات السلاسل" حضرت علی علیه السلام از پیامبر گرامی (ص) سؤال میکند که فضیلت جهاد چیست؟ پیامبر (ص) میفرماید: زمانی که رزمندهای قصد می کند که به جبهه برود خداوند متعال نجات از آتش یعنی پاک شدن از گناهانش را برای او مینویسد. یعنی هر قدر هم که آدم گناهکاری باشد وقتی نیت می کند که به جبهه برود خداوند متعال بر گناهانش بقول معروف قلم باطل می کشد، قلم عفو می کشد، و این انگار تازه از مادر متولد شده و موقعی که آماده می شود و وسایلش را می بندد، آماده می شود که حرکت کند و وقتی نیت میکند و آماده میشود که جهاد کند، خداوند متعال به ملائک مباهات میکند بخاطر چنین انسانی که آفریده . و موقعی که با خانوادهاش وداع می کند دیوارها و آن خانه برای او گریه میکنند و او از گناهانش پاک میشود مثل ماری که از پوست خود خارج میشود او هم از گناهانش پاک میشود و بعد ثوابهای بزرگی که خداوند متعال منظور کرده برای او... منظور از این آیات و این حدیث که من خیلی با عجله عرض کردم خدمت شما، این بود که ارزش و فضیلت زندگیای که توأم با جهاد است بالاست و این زندگی یکی از بهترین نوعهای زندگی است که خداوند متعال فرموده.
و باز برای اینکه این بحث را تمام کنم از امام امت شاهدی میآورم. امام امت تقدیر نامه ای دارد برای رزمندگان که اینطور فرمودهاند: "بسم الله الرحمن الرحیم. ان الجهاد باب من ابواب الجنة فتحه الله لخاصة اولیائه. این فضیلت بزرگ در بین فضایل بیشماری که برای مجاهدین فی سبیل الله نقل شده بیشتر جلب توجه میکند. این واژه ها با همان معنای عرفی خود، نه الهی و عرفانی که دست ما از آنها کوتاه است.، بیشک گفتار و نوشتار بشر عادی از بیان آنها عاجز است. این مدال الهی بر بازوان مجاهدان چون خورشید در نزد صاحبان اسرار غیبی و ملکوتی میدرخشد. مگر این جلوه همان خلعت نیست که ابراهیم خلیل الله را مفتخر کرد و بارقهای از مقام حبیباللهی نیست که بر تارک افضل موجودات میدرخشد و مگر نازله مقام ولیاللهی نیست که از امیر المؤمنین تا خاتم الاولیاء که به آن اولیاء الله مشرف شدهاند؟ اگر هست ـ که هست ـ با چه بیان میتوان حول آن گردید، و با کدام چشم بشری میشود این جلوه را دید؟ پس بهتر اینکه من قاصر با تقدیم السلام علیکم یا خاصه اولیاء الله دم فرو بندم." این جملات امام امت است در شأن و مقام آنهایی که این نوع زندگی میکنند و در این خط حرکت میکنند. میفرمایند که از اسرار غیب است و مگر بشر میتواند بیان کند و قابل تصور است فضیلت و معنای این فضیلت در ذهن بشر؟ امامی که ماها تا این اندازهای که می شناسیمش میفرماید من قاصرم و فقط می توانم بگویم السلام علیکم یا خاصه اولیاء الله و بهتر است که هیچ نگویم. یعنی این جملات، این کلمات، این بیان، قادر نیستند که وصف کنند فضیلت و ارزش این نوع زندگی را.
از رهآوردهای انقلاب اسلامی، انقلابی که در این مملکت رخ داد، این است که الان ما باید بدانیم نحوه زندگیای که ما باید داشته باشیم و عمدتاً این ملت دارند، از دیدگاه اسلام چگونه باید باشد و ارزش و فضیلت و معنایی که مورد توجه خداوند متعال و پیامبر گرامی است و امام امت ترسیم کردهاند چیست... (ادامه دارد)
فایل صوتی سخنرانی به زبان آذری (منبع: آرشیو بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس)
معبر
نظرات شما عزیزان: