عملیات « عاشورای ـ 4 »:
به دنبال عملیات قدس ـ 4 كه توسط مجاهدین عراقی در دریاچه ام النعاج صورت گرفت و منجر به آزادی قسمتی از آن گردید ، عملیات عاشورای ـ 4 به منظور آزادسازی كامل دریاچه با همان تركیب ـ یعنی مجاهدین عراقی و فرماندهی شهید دقایقی ـ آغاز گردید .
شهید دقایقی قدرت عجیبی در فرماندهی داشت ، از جمله سرعت عمل در تصمیم گیری و اجرای آن بود و خصیصه ای كه بیش از هر موضوع دیگر در فرماندهی ایشان ( خصوصاً در این عملیات ) به چشم می خورد ، حساسیت زیاد نسبت به دشمن و شناخت موقعیت و امكانات و تداركات آنان بود و همیشه در دشمن شناسی تلاش زیادی می كرد و بیشتر سعی داشت كه از نقاط ضعف دشمن نهایت بهره برداری را بنماید .
ایشان از معدود فرماندهانی بود كه خودش مستقیماً وارد كارهای شناسایی می شد و آشنایی كامل از منطقه دشمن پیدا می كرد . نقل است چون از شناسایی باز می گشت می گفت مثلاً شخصی به نام فلان در منطقه فلان است و شخصی با رتبه فلان از فلان نقطه مشغول غذا خوردن بود و …
وی با تمام مشكلات و گرفتاریها و جلساتی كه داشت ، باز خود شخصاً به شناسایی و كارهای اطلاعاتی می پرداخت و همیشه بر آن بود كه دقیق ترین اطلاعات را دریافت كند و بر اساس آن بهترین روشها را در به كارگیری نیروهای خود انجام دهد و چون قبل از قبول مسئولیت فرماندهی تیپ ، مسئول واحد اطلاعات و عملیات لشگر علی ابن ابیطالب (ع) بود ، بنابراین تمام نیازهای لازم را در زمینه كارهای اطلاعاتی و شناسایی ، برآورده می كرد . در عملیات عاشورای ـ 4 چون فهمید واحد اطلاعات لوازمی می خواهد دستور داد تا یك دوربین فیلمبرداری برای كار اطلاعات تهیه شود تا اطلاعات خوبی به دست آید . در این عملیات از میادین مین ،خاكریز دشمن و جزئیات كار دشمن فیلمبرداری شد و اطلاعات لازم به دست آمد . این شناسایی كامل موجب شد كه برای نابودی دشمن در این عملیات نقشه ظریفی برای نفوذ به قلب دشمن كشیده شود و چنانكه گفته اند در این عملیات چون نقشه های حمله مورد توجه چند تا از فرماندهان عراقی كه همه آنها از سرهنگهای عراقی بودند ، قرار گرفت ،گفته بودند شخصی كه این نقشه عملیاتی را كشیده به مراتب از مقام یك سرهنگ بالاتر است .
پیش از عملیات با نقشه قبلی شهید دقایقی ، مجاهدین آبراهی را به طول 8 كیلومتر شبانه با دست ایجاد كردند كه این عمل باعث گردید مجاهدین در پشت مقر فرماندهی دشمن نفوذ كنند و فعالیت دشمن را علیه مجاهدین سركوب نمایند . خلاصه در ساعت دو بامداد سی ام مهر ماه سال 1364 عملیات با اعلام رمز آغاز شد. در محور شرقی عملیات به لحاظ استفاده از اصل غافلگیری و نیز پشتیبانی مؤثر آتش ادوات ، دشمن هراسان شد و در همان ساعات اولیه عملیات ، اهداف مورد نظر تأمین گردید و در محور غربی با اجرای آتش مناسب و استفاده از مانور آتش و حركت ، نیروهای غواص مجاهدین ابتدا با پرتاب نارنجك به طرف سنگرهای دشمن ، تهاجم خود را آغاز كردند و سپس با رسیدن نیروهای بعدی و استمرار تك ، پاسگاههای دشمن یكی پس از دیگری سقوط كرد .
عملیات عاشورای ـ 4 ، ده دقیقه به طول انجامید ، بدون این كه حتی یك شهید داده شود و در شب عملیات مجاهدین عراقی موفق شدند منطقه ای به وسعت 110 كیلومتر مربع را آزاد سازند و سه پاسگاه كمین دشمن را به تصرف خود درآورند و 76 نفر از نیروهای دشمن را به اسارت گیرند و 25 قایق و بلم ، تعداد زیادی دوشكا و آرپی جی 7 ، 10 قبضه توپ ضد هوایی و 2 قبضه خمپاره انداز 6 میلیمتری را به غنیمت بگیرند و نیز در این عملیات ، از دشمن در حدود 340 نفر كشته و زخمی برجای ماند و 25 پاسگاه منهدم گردید و یك فروند هواپیمای پی.سی.سی 7 ساقط شد و بیش از 100 فروند قایق و بلم دشمن منهدم گردید و در صبح عملیات هم با دفع بیش از 12 پاتك دشمن ، نیروهای مجاهدین فقط 15 شهید دادند كه این همه پیروزی نتیجه عنایات الهی ، درایت و قدرت فكری و فرماندهی شهید دقایقی و استقامت و ایثار و از خودگذشتگی مجاهدین عراقی بود .
عملیات « كربلای ـ 2 » :
در فاصله زمانی عملیات عاشورای ـ 4 تا كربلای ـ2 ، شهید دقایقی چون دید نیروها از انجام نشدن عملیات بی حوصله شده اند ، لذا به قرارگاه رفت و عملیاتی را خواستار شد و این را می توان از ویژگی های فرماندهی اسماعیل دانست كه هیچ گاه منتظر نمی شد تا فرماندهی قرارگاه به او عملیاتی را پیشنهاد نماید ، بلكه خود او طرح پیشنهاد می داد و به دنبال عملیاتی می رفت . می توان گفت كه در بیشتر عملیاتهای تیپ ، ایشان زمینه ساز عملیات بود . قرارگاه وقتی با اصرار ایشان روبرو گردید ، دو منطقه را برای عملیات به وی پیشنهاد داد : یكی منطقه كربلای ـ 2 ( حاج عمران ) بود و دیگری شاخ شمیران . دقایقی منطقه كربلای ـ 2 را انتخاب نمود و بدین سان تیپ بدر از خطوط جنوب به غرب كشور فرا خوانده شد .
در این عملیات تیپ بدر آخرین یگانی بود كه وارد منطقه شد و اسماعیل نیز سریع نیروهای اطلاعات عملیات را به شناسایی فرستاد و با دقیقترین شناسایی و طرح به قرارگاه بازگشت و مانور آن عملیات را نیز به قرارگاه پیشنهاد كرد . هرچند كه در برنامه نبود ، قرارگاه آن را پذیرفت .
این عملیات همانگونه كه گفته شد ، در منطقه حاج عمران انجام شد كه به تصرف درآوردن چند ارتفاع مهم و استراتژیك منطقه را درپی داشت . علی رغم این كه تیپ بدر آخرین یگانی بود كه وارد منطقه شده بود ، اما به واسطه فرماندهی دقیق شهید دقایقی ، تنها محوری بود كه موفق شد مواضع خود را به تصرف درآورد .
ایشان در كربلای ـ 2 همانند عملیاتهای دیگر در خط مقدم شركت داشت و در جریان صحنه های عملیات بود و با این كه وظیفه او بود كه در عقب بماند و نیروهای خود را فرماندهی نماید ،او مثل یك بسیجی عمل می كرد و اصلاً به القاب خود توجه نداشت . جزء اعتقادات او بود كه باید در خط اول جبهه حضور داشت و مقر فرماندهی او در هنگام عملیات و جنگ در خط اول بود . وی آمادگی زیادی برای حركت و فعالیت داشت ، چنانچه در ایام عملیات كم می خوابید و كمتر مشاهده می شد كه بیكار بنشیند ، و همیشه پر تحرك و فعال بود و اغلب اوقات از فرصت به دست آمده در هنگام رفت و آمد با ماشین استفاده می كرد و می خوابید . در حین عملیات جلو می افتاد و مجاهدین پشت سر وی حركت می كردند و حتی در این مواقع نیز با مجاهدین شوخی می كرد و می خندید و این موجب می شد كه مجاهدین با روحیه بیشتری پیشروی كنند و چون می دیدند فرمانده آنان چنین عمل می كند ، آنان نیز فعالیت بیشتری می كردند .
نكته ای كه بیش از هر مسئله دیگر توجه مجاهدین را به شهید دقایقی معطوف می داشت ، مرخصی نگرفتن شهید در طول عملیات و قبل و بعد آن بود ، زیرا از آنجا كه زمینه چینی هر عملیات گاه نیازمند چند ماه وقت بود ،لذا در طول این ماهها برای سركشی به خانواده خود به مرخصی نمی رفت و تنها به تلفن كردن اكتفا می كرد و آنچنان محو در كار خویش بود كه همه نیروها قبل و یا بعد از عملیات به مرخصی می رفتند و برمی گشتند ، ولی ایشان منطقه را ترك نمی كرد ، به طوری كه مجاهدین از وی سئوال می كردند كه آیا شما خانواده دارید ؟ ازدواج كرده اید؟! و همیشه برای مجاهدین این سئوال مطرح بود كه فرمانده شان پس كی به خانه می رود و به خانواده خود سركشی می كند و این مسئله حاكی از آن است كه هرگز تشكیل خانواده مانعی در فداكاری و ایثارگری وی در راه آرمانهای الهی نبوده بلكه خانواده اش ،مشوق او در جهت نیل به آرمانهای دفاع مقدس بود ، با این كه خانواده ایشان با مشكلاتی مواجه بود و همسر ایشان نیز در دانشگاه تهران تحصیل می كرد ، اما ایشان هر سه ماه یك بار به خانواده معظم خود سركشی می كرد و وقتی به خانه می آمد پاسخگوی روحی و روانی و مسائل خانواده خود بود و كارهای خانواده اش را راه می انداخت و همیشه یك احساس دو گانه ای در وجود ایشان بود . از یك طرف یك سلسله تعهدات خانوادگی داشت و به ایشان فشار می آورد كه به پیگیری آن بپردازد و از طرف دیگر ، بار مسئولیتی كه در جبهه داشت و احساس می كرد ،این مسئولیت باعث میشد كه ماههای زیادی بدون تماس با خانواده در جبهه باشد و در طول این چند سالی كه خانواده تشكیل داد ، نتوانست به طور كامل به این امر رسیدگی كند و این بیشتر به خاطر مسئولیتهایی بود كه برعهده داشت و احساس می كرد رفاه و آسایش خانواده و فرزند خود را فدای این امر مقدس ( خدمت به اسلام )نموده است .
در عملیات كربلای ـ 2 ، مجاهدین تیپ بدر توانستند تیز و چالاك موانع ایذایی و طبیعی و كوهستانهای صعب العبور منطقه را پشت سر گذارند . با سرعت به پیش روند و ارتفاعات مهم منطقه حاج عمران كه واقع در عمق 13 كیلومتری خاك عراق بود ،در همان ساعات اولیه عملیات آزاد سازند و به اهداف از پیش تعیین شده دست یابند .
در این عملیات از آنجا كه در فصل زمستان بود و حاج عمران منطقه ای در شمال عراق بود ،لذا علاوه بر برف زیاد گل و لای نیز منطقه وسیعی را پوشانده بود و مجاهدین در میان این مواضع دشوار به نگهبانی می پرداختند . گفته اند شهید دقایقی در اواخر شب بیرون می آمد و در حالی كه رزمندگان در خواب بودند به آهستگی وارد سنگر آنها می شد و پوتینهای آنها را برداشته و گل و لای چسبیده به آنها را تمیز و پاك می كرده و سپس آنها را واكس می زده ؛ و این كار را موضع به موضع ادامه می داده است و مجاهدین كنجكاو شده بودند كه ببینند كدام فرد ناشناس این كار را انجام می دهد . یكی از مجاهدین متوجه می شود كه این شخص ناشناس برادر اسماعیل دقایقی ؛ فرمانده آنهاست .
تیپ بدر در عملیات كربلای ـ 2 منطقه وسیعی از خاك عراق را آزاد كرد و مناطق آزاد شده را در مقابل پاتكهای فراوان دشمن به بهترین صورت حفظ نمود ؛ به طوری كه تیپ بدر در این عملیات الگو شد . از خود شهید نقل است كه شش ساعت در عملیات كربلای 2 یعنی از ساعت یك بامداد تا هفت صبح ، جنگ ؛ سنگر به سنگر ادامه داشت . یكی از مجاهدین نقل می كند كه در شب عملیات كربلای ـ 2 ، شهید دقایقی از پشت بی سیم وضعیت ما را جویا شد . ما هم گفتیم كه فعلاً به تعداد ده ، بیست نفر نیازمند هستیم . ایشان گفتند : « اگر ده دقیقه صبر كنید ، نیروی كمكی می آوریم . » بعد از ده دقیقه ، مشاهده كردیم با دو نفر دیگر آمده است . پرسیدیم « نیروی كمكی كو ؟ » گفت : « من و همین دو نفر و تا شهید نشویم از این منطقه خارج نمی شویم . » اما چون شهید دقایقی را در آنجا دیدیم ،گویا برای ما یك لشگر آمده است و دیگر اطمینان داشتیم كه حتی اگر تكه تكه هم شویم از منطقه خارج نمی شویم ؛ با آن كه تعداد و امكاناتمان بسیار اندك بود .
اسماعیل در این عملیات دوستان عزیز را چه از مجاهدین و چه از یاران قدیمی خود از دست داد ؛ تپه های شهید صدر و شهید علیدادی یادگار آن عملیات پیروز است . فعالیت ایشان تنها در حین عملیات و فرماندهی نبود . حتی پس از عملیات ، در تخلیه شهدا نیز شركت می كرد و در عملیات ، هر شخصی كه شهید می شد و شناخته نمی شد ، شهید دقایقی را برای شناسایی شهید می آوردند و ایشان نیز به سرعت مشخصات آن شهید را می گفت ؛ زیرا از مكان استقرار نیروها كاملاً مطلع بود و می دانست چه كسی در چه جایی از جبهه است و چه كار می كند . لذا بیشتر شهدا را او می شناخت و شناسایی می كرد . بعد از عملیات نیز ایشان همان گونه كه گفته شد ، شخصاً در تشییع جنازه شهدا در قم و جاهای دیگر شركت می كرد . مخصوصاً بزرگداشت برای شهدای كربلای ـ 2 در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها در قم و حسینیه نجفیها و كربلاییهای مقیم قم شركت كرد و در مراسم به خاكسپاری آنان سخنرانی كرد .
در عملیات كربلای ـ 2 ، بیش از 3000 نفر از قوای ارتش بعث عراق كشته و زخمی و حدود 200 نفر از آنان به اسارت درآمدند و مقدار زیادی از مهمات سنگین و سبك منهدم و یا به غنیمت گرفته شد .
عملیات «كربلای ـ 4 » :
عملیات كربلای ـ 4 در یكی از محورهای جنوب خرمشهر ( غرب اروندرود ) در تاریخ 3/10/65 آغاز شد لشگر بدر نیز به فرماندهی شهید دقایقی در آن شركت فعال داشت و نقش تعیین كننده ای را ایفا نمود . قاطعیت و استعداد اسماعیل در این عملیات و تدارك مقدمات آن و نیز سخنرانیهای مهیج و شورانگیز وی در آغاز این عملیات و سایر عملیات پیوسته در ذهن و خاطره مجاهدین باقی خواهد ماند . ایشان آنگاه كه قبل از عملیات سخنرانی می كرد ، با تمام حركات و بیان خود موجب تقویت روحیه دیگر مجاهدین می شد و چنین فعالیتهایی بود كه تیپ بدر را به پیروزی می رساند .
پیش از این عملیات ارتش عراق تصور می كرد كه این منطقه عملیاتی ، محكمترین و نفوذناپذیرترین مناطق عملیاتی است و سپاه اسلام قادر به انجام هیچ گونه عملیاتی در این منطقه نخواهد بود . عراق تصور می كرد كه موانع موجود ، مانع انجام عملیات رزمندگان اسلام دراین منطقه خواهد بود . به عنوان مثال : پس از عبور از رودخانه اروند كه یك مانع بزرگ و طبیعی محسوب می شد ، مجاهدین باید موانع زیادی را پشت سر می گذارند . این موانع به این ترتیب بود كه ابتدا با شش ردیف سیم خاردار توپی ، منطقه وسیعی را پوشانیده بود . بعد از آن ، موانع خورشیدی كه آن هم در سه ردیف واقع شده بود و مجدداً سیمهای خاردار فرشی را به كار گرفته بود و در نهایت از كانالها و میدانهای وسیع مین استفاده كرده بود . ولی با آغاز هجوم دلیرمردان اسلام در كربلای ـ 4 دریافت كه چگونه نیروهای اسلام قادرند عملیات خود را علی رغم موانع بسیار به مرحله اجرا بگذارند و پیروزمندانه از صحنه خارج گردند .
از طرحهای حساب شده این عملیات كه نقش مؤثری نیز در انجام آن داشت ، طرح شهید دقایقی بود كه وی 300 نفر را مأمور كرده بود كه قبل از عملیات از پشت به نیروهای عراقی ـ آن هم با لباس عراقی و فرماندهی خودشان ـ ضربه بزنند .
در این عملیات تعداد 7000 نفر كشته و مجروح و 60 نفر اسیر شدند و سه فروند هواپیما سرنگون شد .
عملیات « كربلای ـ 5 » :
در كربلای ـ 5 ، لشگر بدر قرار بود كه هم در منطقه موسیان و هم در منطقه هور عملیات انجام دهد . لذا شهید دقایقی نیروهای خود را دو قسمت كرد و در هر دو منطقه نیز حضور مرتبی داشت . او برای عملیات كربلایـ 5 در جهت شناسایی منطقه زحمت فراوانی كشید و پیروزی مجاهدین در این عملیات نیز مرهون شناسایی دقیق وی بود .
معبر
نظرات شما عزیزان: