- فاو بود ، عملیات،گردان خط شکن از لشکر 25 کربلا ، بچه های بسیجی منتظر رمز عملیات ،رمز که خوانده شد بچه ها دل به خطر زدن، توی معبر خوردن به مانع ، سیم خار دار ،حلقوی به هم پیچیده ، نه فرصت باز کردنش بود نه میشد تحملی برای فکر کردن نیز وقتی نبود ، همهمه ای بود در دل ها ، شوری در سر ،چه باید کرد .
فرمانده فکر می کرد بیسیمچی ذکر میگفت بچه های دعا میخواندند . هر دم خیلی در پندارشان میدوید .
باید که در لحظه تصمیم گرفت .یکی از رزمنده ها با پشت خوابید روی سیم خاردار بچه ها روی شکمش را لگد میکردن و رد میشدن نفر آخری خودش بود رزمنده از تنش خون میریخت . پل شد رزمنده بسیجی تا رها شوند از خصم دشمن زبون .
دیروز پل میشدیم از سر دلدادگی برای رهای ؛ امروز نردبانمان میکنند برای خود نمائی
معبر
ادامه مطلب